مدتی قبل این جمله دو کلمه ای «من خرم» روی دیوار آپارتمان زرشکی ما خودنمایی میکرد. آن هم با رنگ زرد و خطی خرچنگ قورباغهای! من نمیدانم کدام خری، دست به اعتراف زده و حقیقت وجودی خود را بر دیوار آپارتمان مکتوب فرموده است.
ما که نمیدانستیم چی به چی است، زل زدیم به آن جمله دو کلمهای که به آسانی خوانده نمیشد. خوب که خیره شدیم، به زحمت آن را خواندیم، آن هم با صدای بلند: «من خرم».
پشت بندش صدای شلیک خندههای بچههای همسایههای آپارتمان را شنیدیم. نفهمیدیم آنها به چه میخندند؟ به خریت ما، یا آن کسی که آن جمله را با رنگ نوشته.
بعد از ظهرش با تینر و بنزین افتادیم به جان آن جمله دوکلمهای «خردمندانه» تا بلکه پاکش کنیم. حالا مگر پاک میشد؟ خدا را شکر کردیم که این خریت با قلم و چکش روی دیوار حک نشده وگرنه انسانهای هزار سال بعد انگشت حیرت به دهان میماندند که انسانهای عصر کامپیوتر یک چیزشان میشده!
|